۱۴ آبان ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۴
کد خبر: 931910

«غزه» کوتاه‌ترین قصه جهان

محسن فاطمی‌نژاد

از زمان شنیدن خبر حمله به بیمارستان المعمدانی، هر بار که خبر جدیدی از حمله‌های جنون‌آمیز صهیونیست‌ها به یک بیمارستان در غزه منتشر می‌شود، ناخودآگاه یاد این داستانِ کوتاه می‌افتم.

«از شدت درد از خواب بیدار شدم. چشم که باز کردم، دیدم پرستار کنار تختم ‌ایستاده. به من گفت: آقای فوجیما! خیلی خوش‌شانس بودید که از بمباران دو روز پیش هیروشیما جان سالم به در بردید. اما الان در این بیمارستان جایتان امن است.
با ضعف پرسیدم: من الان کجا هستم؟ پرستار گفت: ناکازاکی!».
این جمله «در بیمارستان جایتان امن است» در داستان کوتاه «بدشانس» آلن‌ای. «مایر» همان نقطه‌ای است که سبب می‌شود قصه‌اش در ژانر وحشت دسته‌بندی شود. لحظه هولناک یعنی وقتی بفهمی دیگر امن‌ترین نقطه یعنی بیمارستان نیز امن نیست.
این قصه ۵۵ کلمه‌ای دلهره‌آور این روزها به آنچه بر سر یک سرزمین محاصره شده می‌رود، هم شبیه است و هم نه. شباهتش؟ از روز عملیات طوفان الاقصی تا پایان اکتبر، رژیم صهیونیستی بیشتر از ۱۸هزار تُن بمب روی سر ساکنان غزه ریخته که یک و نیم برابر نیروی انفجاری حاصل از حمله اتمی آمریکا به هیروشیماست. تفاوتش؟ با وجود همه این رنج‌ها و نسل‌کشی‌ها، کسی حرف از تسلیم نمی‌زند.
بگذارید بگویم «غزه» امروز کوتاه‌ترین قصه جهان است. یک قصه یک کلمه‌ای. کلمه‌ای که در همه گونه‌ها و ژانرها جا می‌گیرد و نمی‌گیرد. نمی‌گیرد؛ چون آدم این روزها چیزهایی در قصه غزه و دو سوی قهرمان و ضدقهرمانش می‌بیند که پیش از این حتی تخیل هم نمی‌کرد. برادری تن رنجور و زخمی خواهرش را می‌بوسد و آرام از او می‌خواهد شهادتین را زمزمه کند، مردی با تیشه به جست وجوی کودکانش زیر تلی از بتن و آهن برخاسته، پدری فرزندش را روی به آسمان گرفته و فریاد می‌زند «همه ما فدای فلسطین» و رزمنده از جان‌گذشته‌ای که خودش را به تانک‌ها می‌رساند تا از فاصله صفر آن‌ها را از کار بیندازد.
«معتز عزایزه» خبرنگار ساکن غزه جایی پس از انتشار یکی از همین صحنه‌های تأثیرگذار نوشته بود: «زندگی ما در غزه به فیلم تکان‌دهنده‌ای می‌ماند که همه دارید تماشا می‌کنید و هر وقت بخواهید می‌توانید کانال را عوض کنید». روی کانال غزه بمانیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.